- پسر گر
- بوجود آورنده پسر موجد پسر پسر درست کن
معنی پسر گر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پسری که دیگری او را بجای پسر خود گرفته است متبنی
پایکوب پای باز رقاص پاکوب
پر چین پر شکنج
خوارتر، فرومایه تر
مانند پسر، سهم پسری
پسر عمو
زنی که همیشه پسر زاید مقابل دختر زا
مو سفید، کهنسال، پیر
پیر کهنسال، پیر کهن
خرپیر خر کهن سال: چه کوشش کند پیر خر زیر بار تو میرو که بر باد پایی سوار. (سعدی) سالخورده نادان کهنسال بیخرد
ناقد، صراف
تیر انداز کماندار
پیر کهن سال، پیر فرتوت
پایین تر، خوارتر، فرومایه تر
پسرمانند مانند پسر، در فقه آن مقدار از ارث که به پسر می رسد، سهم پسری
فریبگر بسیار حیله کننده مکار: (ثور. دور اندیش کاهل دروغ زن مکر گر) (التفهیم. 325)
پسرخوانده، نسبت پسری که مردی یا زنی او را به فرزندی پذیرفته باشد به آن مرد یا زن، پسرگیر
پوست پیرا، دباغ
سر کوچه، کوی، محله
Inquiring
низкий
любопытный
fragend
inferior
допитливий
нижчий
gorszy
dociekliwy
inquisitivo
inferior